یعنی رقابت کنندگان، بر اساس تواناییهای خود، تمرین هایی که داشتهاند، و تفکر صحیحی که در تقسیم انرژی برای کل مسافت دارند ، یا آشنایی به جاده ای که در آن مسابقه میدهند و تکنیکی که در انجام رقابت دارند کار خود را انجام میدهند و بعد از پایان مسابقه نفرات برتر مسابقه معرفی میشود ، ممکن است همه شرکتکنندگان از نتیجه کاملاً راضی نباشند، ولی همه می دانند که باید سعی کنند اشکالات خود را برای مسابقه بعدی برطرف کنند و یا اشکالات را کمتر کنند تا به مقام بهتری در مسابقات آینده دست یابد، ولی تصور بفرمایید که اگر در مسابقهای به بهانه های مختلف برخی از دوچرخه سواران از کمک موتور یا اتومبیل بهرهمند شوند و به جای این که با زحمت خودشان و تحمل فشار به مسابقه ادامه بدهند ، به راحتی با کمک گرفتن از موتور یا اتومبیل خود را به خط پایان برساند ، چه اتفاقی میافتد؟ آیا دیگر انگیزهای برای دیگر شرکت کنندگان برای رقابت باقی میماند؟
مسلما خیر پ بعد از آن شرکت کنندگان و حتی تماشاگران به شدت به برگزار کنندگان مسابقه بدبین و بی اعتماد می شوند، از آن گذشته دیگر هیچ جوانی احساس نمیکند که برای شرکت در مسابقه نیاز به تمرین های طولانی و منظم و خواب به موقع و خوراک صحیح دارد، بلکه همه به این فکر میکنند که چگونه میشود با صاحبان اتومبیل و موتور ( بخوانید مقام و قدرت )برای رسیدن هر چه زودتر به پایان خط هماهنگ کنند، و این دیگر مسابقه دوچرخه سواری نخواهد بود، بلکه مسابقه “در هر چه بی اخلاق تر بودن” خواهد بود و آن دوچرخه سواری که بخواهد اخلاقی و صحیح عمل کند، حتی اگر در اوج شایستگی هم باشد، نمی تواند به حق خودش در این رقابت غیر اخلاقی دست پیدا کند.
حتی آن دوچرخه سواری هم که از رانت موتور و اتوموبیل استفاده کرده هم در واقع متضرر خواهد بود، چرا که او هم مجبور است بقیه مسیر را تا خط پایان با اتکا به توان واقعی خودش طی کند، و بیش از معمول به او فشار می آید و دچار سختی بیشتری می شود.
اشکال دیگری که ممکن است در مسابقه فوق پیش بیاید،اینست که برگزار کننده گان دائما اطلاعات غلط به شرکت کنندگان و مسابقه دهندگان بدهند و فی المثل زمانی که هنوز صد کیلومترتا آخر خط باقی مانده به دروغ مسافت باقی مانده را چهل کیلومتر اعلام کنند تا به خیال خودشان باعث خوشحالی دوچرخه سواران بشوند، غافل از اینکه بعد از اینکه دروغ گویی آنها معلوم می شود چقدر به روحیه مسابقه دهندگان لطمه وارد می شود، و این درست مثل اینست که قیمت مثلا هشتاد هزار تومان در بازار را به دروغ پائین تر از واقع اعلام کنیم، به امید اینکه مردم را خوشدل کنیم، بار ها گفته ام: “قیمت یعنی علامت ” اگر حتی با نیت خیر علامت غیر واقعی بدهید، کاری ناصواب و بی خردانه کرده اید ،
رقابت در بازار و در عرصه اقتصاد هم همینگونه است نابرابری در قیمت ها و شرایط به هر بهانهای حتی با نیت خیرخواهانه هم که باشد مسلماً باعث ایجاد رانت برای عدهای و دلسردی و ناامیدی برای جمع دیگری خواهد شد،
از طرف دیگر اعلام قیمت های غیر واقعی باعث گمراهی فعالان اقتصادی خواهد بود، و مردم هم بعد از اینکه متوجه دروغین بودن آن قیمت های دستوری می شوند ، به مسئولین اقتصادی کشور بدبین میشوند، و ممکن است خدای ناکرده کلا اعتماد خود را نسبت به مدیران کشور از دست بدهند .
۲۲۳۲۲۴
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "قیمت ارز و ماجرای علامت دروغ" هستید؟ با کلیک بر روی اقتصادی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "قیمت ارز و ماجرای علامت دروغ"، کلیک کنید.